بانوان را دریابیم....
اما قطعا همیشه پای یک مرد در میان نیست
همیشه مسائلی در جامعه وجود دارد که مورد تامل خاصی قرار داشته اند و مورد خطاب قرار گرفته اند.
گاه افرادی که در راس این مسائل هستند شروع به برون ریزی میکنند تا ناگفتهها، مشکلات، نگفتهها و محدودیت هایشان را به گوش جامعه برسانند.
در عین حال که این روزها هنرهای تصویری از جمله تئاتر و سینما در کنار ادبیات که از شاخصههای تاثیرگذار در بین مردم است راه حلی برای به گوش رساندنها است تا موارد فوق را به صورتی خاص بیاننمایند.
این روزها در سالن پلاتو "تئاتر شهر" همدان تئاتری در حال اجرا میباشد که سعی کرده زبان گویای "جامعه زنان" در پارهای از مشکلات این قشر از جامعه باشد.
نمایش "ورود آقایان ممنوع" یک اثر اجتماعی میباشد که با یک نگاه منتقدانه در حال بازگویی برخی از مشکلات بانوان میباشد.
این نمایش روایتگر سختگیرانهای از مشکلات جامعه زنان میباشد که با هر دیالوگی که هر کدام از بازیگران نمایش به زبانمیاورد سعی در تاثیر گذاری خود روی مخاطب است و سعی دارد با حالتهای فیزیکی بازیگران این مشکلات را نشان دهد.
موقعیت فیزیکی صحنه در منطقه متوسط نشین از تهران اتفاق را نمایانمیکند که قالب مکانی با عنوان ارایشگاه زنانه تمام اپیزودها در آنجا به اجرا در میآید.
در واقع موقعیت مکانی نمایش با طراحی روایتهایی که در این اثر میبینیم فضایی را برای شخصیتها فراهم میآورند تا برونریزیهای آنها برگرفته از مسائلی باشد که تحت تاثیر رفتاری شخص، اجتماع و همچنین بازتاب این دو مقوله به یکدیگر است.
کارگردان نمایش با کمک نویسنده موقعیتی را پیش میآورند تا مسائلی، چون فقر، ازدواج، روابط جمعی، جنبههای انتقادی و خواستگاه این قشر از جامعه به مراتب بیشتر از گذشته درک شود.
اتفاقات ناخوشایندی که برای تک تک شخصیتهای این نمایش رخ میدهد را نمیتوان گفت: چه کسی مقصر است.
البته نویسنده نمایش (با اینکه از جنس زنان نیست) زیرکانه در برخی صحنه اقایان رو مقصر میداند که خب جای صحبت دارد و در اینمقال نمیگنجد.
ساختار غیر خطی و مستند گونه نمایش باعث میشود که مخاطب در ابتدا گنگ شود که اینها چه ارتباطی باهم دارند، اما اواسط نمایش متوجه میشود که داستانها قرار است اپیزودیک گوشههایی از مشکلات بانوان را بازگو کند و به همدیگر ارتباطی ندارند.
از داستان که بگویم"ورود آقایان ممنوع" ۸ اپیزود رئالیستی دارد که در بستری اجتماعی روایت میشود.
در این نمایش "سرور" صاحب یک ارایشگاه زنانه است که مشتریانی از قشرهای مختلف با فرهنگهای متفاوتی دارد که تماشاگر میبیند که "سرور" چگونه گوش شنوای مشکلات مشتریان خود است و در اخر خود او نیز درگیر چالشی میشود که بازی بازیگرها همانند بازی کارگردان نمایش (منیژه احمدی) که اولین کارگردانی خود را بعد از نقش آفرینیهای متفاوت در نمایشهای مختلف را تجربه میکند بی ایراد است.
این نمایشنامه اوایل دهه ۸۰ نوشته شده است و چند بار در تهران با کارگردانهای مختلف به اجرا در امده است، اما نکتهای کهجای تامل است بوی تازگی دادن است که مخاطب همچنان در جامعه این معضلات را میبیند و لمس میکند.
متاسفانه در قسمتی از نمایش شاهدیم که بازیگر از درد و غم میگوید، اما تعدادی از مخاطبان که معمولا با نگاه تفریح پا به سالن میگذارند، چون دیالوگ به زبان شیرین آذری است با خندههای خود شاید یک بیخیالی خاصی را القاء میکند که درد آن خواهر دلسوخته به خوبی به چشمش نمیآید.
در پایان نکاتی را در مورد نمایش بگویم:
در مورد نقش تنها مرد این نمایش باید گفت که ضعیف عمل کرد تا حدی، اما حضور یک مرد بعد از حضور تعدادی زیادی زن، آن هم با خصوصیاتی که این نقش دارد به طور ناخودآگاه دقت و توجه مخاطب را بیشتر میکند و کار بازیگر را سخت.
"نوید محمدزاده" در سال ۹۰ که این نقش را در این نمایش بازی کرد از خود رازی نبود و در مصاحبهای میگفت باید بهتر میبودم.
ای کاش کارگران خود را در چالش بزرگتری قرار میداد و در سالن اصلی این نمایش را به اجرا در میآورد.
ورود برای آقایان برای این نمایش ممنوع نیست و جسم و روح آنها را نیز نیاز دارد تا با روحیات بانوان بهتر آشنا شود.
با نمایش کاملا فمنیستی روبرو نیستید، اما رگههایی از آن را میبینید.
دکور شلخته و شلوغ ذهن مخاطب را درگیر میکند، اما بازی مسلط بازیگرها کمک میکند به تمرکز کردن تماشاگر.
نه به خاطر اینکه یک آقا هستم؛ اماای کاش بعد از دیدن نمایش بانوان محترم اقایان را مورد عنایت قرار ندهند؛ زیرا قطعا میدانند که مسبب وجود❇این مشکلات صرفا آقایان نیستند و خود و جامعه بشری نیز دخیلند.